جدول جو
جدول جو

معنی خویشتن ستایی - جستجوی لغت در جدول جو

خویشتن ستایی
خودستایی، لاف زنی، خودمنشی، خویشتن بینی، تکبر، غرور
متضاد: غیرستایی، تواضع، فروتنی، شکسته نفسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ / خَ مَ تَ / تِ)
معجب. لافزن. خویشتن ستا. خودستا: هرچند پاک و پارسا باشی خویشتن ستای مباش. (قابوسنامه) ، گیج. (فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
(خوی / خی تَ سِ)
تحسین. تمجید و ستایش از خود. (ناظم الاطباء). لاف. (فرهنگ اسدی نخجوانی). صلف
لغت نامه دهخدا
(خِ قَ / قِ دَ اَ تَ / تِ)
لافزن. خودستا. (یادداشت مؤلف). خویشتن ستای. رجوع به خویشتن ستای شود
لغت نامه دهخدا
خودستا، لاف زن، خودمنش، خویشتن بین، متکبر، مغرور
متضاد: غیرستا، تمواضع، فروتن، شکسته نفس
فرهنگ واژه مترادف متضاد